پیشاپیش اهل کاشان نیستم، کرمانشاهیم. پدرم هم وقتی مرد، من در زندان
بودم و هیچ پاسبان شاعری هم در آنجا ندیدم. مهرماه ١٣٩١، منوچهر یزدیان داریوش نیکگو (نیکو) در ردهی مبارزان دلیری است که در ادبیات جنبش آزادیخواهی مردم ایران نا شناخته مانده است. در سال ١٣٥٩ نویسندهی شجاعی بهنام م. ج. داداری، کتابی بهمناسبت سی و دومین سالگرد تیرباران داریوش نیکو با عنوان "جاودانگان" منتشر کرده است . نوشته صدیق بابائی به مناسبت چهل و پنجمین سال تیرباران داریوش نیکو و یارانش اسناد: | اندیشه ها|اعلامیه ها | | خبرنامه ها |از دیگران| فراخوان برای کارزار سراسری جهت اعتراض به اعدام ها در ایران |
بزرگ بود بهروز نابت در ٧ بهمن ١٣٢٦ در خرم آباد لرستان متولد شد. خانواده ی نابت به خاطر وضعیت شغلی پدر مجبور به زندگی در نقاط مختلف ایران بود. مادر و پدر بهروز هردو شمالی و از خطه ی سیاهکل بودند. پدر بهروز افسر ارتش بود. بهروز دوره ی دبیرستان را در رشت گذرانید و از دبیرستان شاهپور این شهر دیپلم ریاضی گرفت. در سال ١٣٤٥ به خاطر علاقه اش به فیزیک برای ادامه ی تحصیل وارد دانشکده ی علوم دانشگاه تهران شد. دوستی بهروز با فیزیکدان و اندیشمند آن زمان، "بهروز شهدوست راد" (بهروز راد) حاصل دوره ی اول دانشجوئی بهروز نابت است. متاسفانه بهروز راد خود از اندیشمندان ناشناخته ی ایران است. بهروز علیرغم موقعیت شغلی پدر، به سرعت به یکی از فعالین دانشگاه تهران تبدیل میشود و به مخالفت با استبداد شاهی میپردازد. ... برای خواندن همهی برگهای این نوشته، از راه یک بستهی "پی دی اف"، اینجا را کلیک کنید سعید یزدیان، مبارزی با سرنوشتی دیگر مقدمه دکتر سعید یزدیان آزادیخواهی بود که بعد از سالها مبارزه با استبداد شاهی در تاریخ ٢٢ آبان ١٣٦١ در تهران دستگیر، و روز ٦ شهریور ١٣٦٣ در زندان اوین به دست پاسداران رژیم اسلامی به قتل رسید. سعید یزدیان عضو کمیتهی مرکزی کومهله و مسئول تشکیلات خارج از کردستان آن سازمان بود. سپاه پاسداران به کارگردانی محسن رضائی مدتی بعد از دستگیری سعید یزدیان و رفقایش، آنها را در نمایشی تلویزیونی، که توسط سرکردگان زندان اوین تدارک دیده شده بود، نشان داد. در این تاتر تلویزیونی، سعید یزدیان و برخی از رفقایش مجبور به اظهاراتی علیه خود و گروهشان شده و "از سازمانهای حقوق بشر در خواست کردند که اقدامی برای آزادی آنها نکنند". سعید یزدیان از اجرای این نمایش استفاده کرد و توانست فشار شکنجه را کم کند. حاصل اینکه او موفق شد اطلاعاتش در مورد دهها مبارزی که مستقیم و غیر مستقیم میشناخت و با آنها در رابطه بود را مخفی نگهدارد. ...ادامهpage | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13| 14 | 15 | 16| 17| 18| 19| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 *** بسته ویراستاری شده همه این بیوگرافی در فورمت "پی دی اف"*** پروین نودینیان، آموزگار عشق و زندگی روزی که معنای هرسخن دوستداشتن است،
پروین نودینیان روز اول شهریور ١٣٣٨ در سنندج متولد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه در سنندج در کنکور رشتهی پزشکی دانشکاه اصفهان قبول شد. اما ار آنجا که امکان یافتن اتاقی در خوابگاه دانشگاه را پیدا نکرد مجبور به تحصیل در رشتهی راه و ساختمان دانشگاه سنندج شد. هنوز دو ترم از تحصیلش را به پایان نرسانده بود که مقدمات قیام ٥٧ او را به مبارزی فعال تبدیل کرد. در جریان اعتراضات و اعتصابات سال ١٣٥٧ پروین یکی از چهره های فعال و شناخته شده ی سنندج بود. او با داشتن ارتباط نزدیک با سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (کومله) از سال ١٣٥٧ عضو آن سازمان شد. پروین در سازمان دادن زنان در سنندج نقش مهمی داشت و به یکی فعالین جنبش بنکه ها در سنندج بود. "بِنکه" که محلی بود برای دور هم جمع شدن مردم محله، به زودی به مکانی تبدیل شد که جوانان محله در آنجا آزادانه میتوانستند به ابراز نظر و بحث و گفتگو بهپردازند.
یحیی رحیمی بذرافشان انقلاب یحیی رحیمی روز ١٨ اسفند ١٣١٨ در محله "علافخانه" در کرمانشاه متولد شد. پدر او آقای حسن رحیمی و مادرش خانم سلطان سیرانی بودند. آقای حسن رحیمی از راه کار و زحمتی که میکشید امرار معاش میکرد و در عینحال بخشی از خانواده بزرگ رحیمی به کار آموزگاری اشتغال داشت. یحیی نیز پس از گذراندن دورهی دبیرستان، برای کار آموزگاری به استخدام ادارهی فرهنگ استان کرمانشاه درآمد و سپس برای تدریس در یک دبستان به شهر نفتِ شاه در نزدیکیهای مرز عراق انتقال داده شد. خانوادهی رحیمی کُرد است و ریشه در منطقهی کلهُر کرمانشاه دارد و به همین دلیل تا نسل یحیی رحیمی (که نگارنده از آن آگاه است) افراد خانواده در میان خود و همزبانانشان به زبان کردی صحبت میکردند.ادامهYahia Rahimi page | 1 |2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15| 16 |
|
|
تازه ها نامه ای از ايران ننگ بر هر چه مرگ بر! ما از ته جان فریاد می زنیم ننگ بر دیکتاتور. ننگ بر اصل ولایت فقیه. ننگ بر خامنه ای. چه زیباست بر دیوار روستاها و شهرهای ایران ما شعارهایی چون این نوشته باشد: خامنه ای، خامنه ای، ننگت باد. یاران، در مبارزه با جور جلادان ولایت، راهی طولانی و بس دشوار پیش روی ماست ولی روزی هست که در هوای پاکیزه و عطرآگین دشت های آلاله گون ایران زمین، دست در دست هم سرود صلح و آزادی بخوانیم، نامه بی چهرگان، از قلب تاریکی، به آدرس هم وطنان رنج کشیده . برسد به دست همه زنان و مردانی که راهی به روشنایی می گشایند . ایران، دی ماه 1396 از خاطرات مهرنوش موسوی به خاطر عدم رعایت حجاب در کومله خلع سلاح شدمبعد از ورودم به صف پیشمرگان کومله در زمستان سال ۶۱ با شادی وصف ناپذیری خودم را تمامن به این صف متعلق میدانستم. از همان اول تلاشم این بود که در جامعه پیشمرگایتی آدم مفیدی باشم. برای خواندن تمام متن اینجا را کلیک کنید
چشم انداز مسئلهء اقوام در يک حکومت سکولار دموکرات اسماعيل نوری علا از نظر من، ما سکولار دموکرات ها (چه ليبرال باشيم و چه سوسياليست، چه ملی گرا و چه انترناسيوناليست) به استناد اسناد پايه ای خود، همچون پيمان نامهء عصر نو، در مرحلهء نخست در دسته اول جا می گيريم و در مرحلهء دوم می توانيم افکار دستهء سوم را هم بفهميم و در راه رفع رضايت آنان به سود حفظ تمامت کشور بکوشيم. به عبارت ديگر، ما با استقلال خواهان و تجزيه طلبان گفتگوئی نداريم چرا که صورن مسئله مان با آنها يکی نيست اما هم خواست دستهء اول برای حفظ يکپارچگی کشور را درک می کنيم و هم با مشکلات و ناراحتی های اقوام تحت تبعيض خود همدرديم. برای خواندن تمام متن اینجا را کلیک کنید
الوداع با آیت خدا یوسف اردلان در (٢٩ آذر ١٣٨٨ برابر با20دسامبر2009) آیت اللە حسیننعلی منتظری مرد، کانال تلویزیونی فارسی بی بی سی برنامەای را ترتیب دادە بود و چند نفر را برای این برنامە دعوت کردە بود ، خانم شیرین عبادی ، فرخ نگهدار، محمد علی عموئی، و یک قربانی جان بدربردە. هرکدام ازاین شخصیتها با اندوە و تاسف فراوان درمنقبت آیتاللە از دست رفتەشان نکاتی را گفتند مثلا خانم عبادی اعلان کرد کە حقوق بش را از آن حضرت آموختەاند! و عموئی افتخار میکرد کە بر سر سفرە مشترک باایشان نشستەاس(بەگمان نگارندە راست نمیگفتە است) . نگارندە با بهرە گیری از این برنامە بی-بی- سی، مطلب پیوست را نوشتم ، هر چند چنانکە در متن اشارە شدەاست، کم نبودند کسان غیر حکومتی و بەقول خودشان اپوزیسیون! (چپ! کرد! وباصطلاح سکولار!) در نشان دادن تاثر بە رقابت نشستەبودند، لزومی در پرداختن بە سوگواری های آنها نیست چرا کە کم نیستند ازاین سوگواران کە تشابە کم و بیشی با شخصیتهای آن برنامە تلویزیونی دارند. بەنظر میرسد کە نکات بیان شدە را هنوز هم میشود تکرار کرد. برای خواندن تمام مقاله اینجا را کلیک کنید
|
||
تماس: info@azadsar.com
|
|||||