١
بهروز نابت اندیشمند، مبارز و آزادیخواه

بزرگ بود
واز اهالی امروز بود
وبا تمام افقهای باز نسبت داشت
ولحن آب و زمین را چه خوب میفهمید
سهراب سپهری
بهروز نابت در ٧ بهمن ١٣٢٦ در خرم آباد لرستان متولد شد. خانواده ی نابت به خاطر وضعیت شغلی پدر مجبور به زندگی در نقاط مختلف ایران بود. مادر و پدر بهروز هردو شمالی و از خطه ی سیاهکل بودند. پدر بهروز افسر ارتش بود.
بهروز دوره ی دبیرستان را در رشت گذرانید و از دبیرستان شاهپور این شهر دیپلم ریاضی گرفت. در سال ١٣٤٥ به خاطر علاقه اش به فیزیک برای ادامه ی تحصیل وارد دانشکده ی علوم دانشگاه تهران شد. دوستی بهروز با فیزیکدان و اندیشمند آن زمان، "بهروز شهدوست راد" (بهروز راد) حاصل دوره ی اول دانشجوئی بهروز نابت است. متاسفانه بهروز راد خود از اندیشمندان ناشناخته ی ایران است.
بهروز علیرغم موقعیت شغلی پدر، به سرعت به یکی از فعالین دانشگاه تهران تبدیل میشود و به مخالفت با استبداد شاهی میپردازد. در سال ١٣٤٦ در رابطه با جریانات و تظاهرات ضد استبدادی، به بهانه ی مرگ تختی، بهروز توسط ساواک دستگیر و بعد از سه ماه زندان و محرومیت موقت از تحصیل به خدمت سربازی در سراب فرستاده می شود. با خاتمه ی دوره ی سربازی در اواخر سال ١٣٤٨ دوباره به دانشگاه برمیگردد.
بین سالهای ١٣٤٣ و ١٣٥٠ محافل دانشجوئی - روشنفکری زیادی در تهران و شهرهای بزرگ ایران بوجود میآیند. در شهرهای غیر دانشگاهی محافل مشابه، محافلی دانش آموزی بودند که اغلب از جانب آموزگاران روشنفکر هدایت می شدند. وجه مشترک این محافل، خواندن کتاب و جزوه و رد و بدل کردن آن در میان جوانان بود. افراد موثر این محافل اساسا دانشجویان و معلمین فعال و غیر مذهبیای بودند که تلاش می کردند با انتقاد از حزب توده، راه های تازه ای را برای آزادی و آبادی ایران پیدا کنند و به مردم نشان دهند. اساس ارتباط افراد این محافل بر آشنائی و اعتماد بود.
ادامه
برای خواندن همهی برگهای این نوشته، از راه یک بستهی "پی دی اف"، اینجا را کلیک کنید
توضیح نگارنده
این نوشته دارای دو دسته ناروشنیست. دستهی اول، نا روشنائیهائی هستند که خود نویسنده هم بر آنها آگاهی ندارد. دستهی دوم به مسائل امنیتی کسانی برمیگردد که هنوز در ایران زندگی میکنند. از دیدگاه نویسنده اگر چه بعد از نزدیک به ٣٠ سال بسیاری از مسائل و البته نه همه، حساسیتهای امنیتیشان را از دست دادهاند، اما مسئلهی امنیتی تنها به حساسیتهای سازمانهای امنیتی برنمیگردد و امنیت خصوصی افراد همیشه و تنها پلیسی نیست بلکه امنیت اجتماعی نیز هست. کسانیکه در ایران زندگی و کار میکنند هنوز هم میتوانند مورد حساسیت اجزای مختلف جامعه قرار گیرند. مثلا مورد حساسیت موسسهای قرار بگیرند که در آن کار میکنند، مدرسه و دانشگاهی که در آن درس میدهند، انجمنی که در آن عضو هستند و از این دست. این مسئله در این نوشته مورد توجه قرار گرفته است. [منوچهر یزدیان]
ادامه

|